می توان با ترس کمتر و دیدی روشن تر، جور دیگر نگریست و درک کرد یا پا در وادی ناشناخته ها گذاشت.
پیدا کردن همراهی که بی هیچ چشم داشت، در لحظات شادی و نشاط، لحظاتی که بی حوصله و بی رمقی، لحظاتی که ناراحت و غمگینی، لحظاتی که هیجان زده ای و در هر لحظه با هر احساس و روحیه ای که هستی، می توانی روی آن حساب کنی.
احساسات گذرا هستند و چندان قابل اتکا نیستند
اما گاه بر اساس آنها مورد قضاوت قرار می گیریم
داشتن همراهی که مدام بر تو خرده نگیرد و با لحنی شفاف و صادقانه و به دور از تعارفات با تو سخن بگوید، دری کمیاب است
می توان کتاب را به عنوان آن همراه همیشگی یافت و برگزید.
همراهی که آگاهی فراخ و دید ژرف و اندیشه ای دیگر هدیه می دهد
در پایان یک روز سخت یا آغاز یک روز زیبا، لحظات و گذر زمان را جاری و روان می سازد
با کتاب به عنوان یک همراه خوب و همیشگی روزگار را سپری می کنم و هر روز یاد می گیرم و آموخته ها را به سمت عمل هدایت می کنم. تلاش می کنم از این همنشینی غافل نشوم و تا آخرین فرصت حیات، همراهی اش را از دست ندهم.
نوشتن هم یکی دیگر از همراهان خوب است
مو شکافانه عمل می کند و جزئیات را نمایان می کند.
نوشتن هم نوعی فکر کردن است فکر کردن عمیق
با این حال جنس نوشتن بر روی کاغذ می تواند، سیری دیگر باشد.
دیدگاهتان را بنویسید